بهراد منبهراد من، تا این لحظه: 12 سال و 22 روز سن داره

♥بهراد بهترین هدیه ی خدا♥

روز جهانی کودک93

 کوچولوی نازم روزت مبارک امسال این روز قشنگ رو در کنار عزیزانمون بودیم چون تولد عمو محمد (شوهر خاله زهرا دوست مامانی) بود و خاله زهرا سوپرایزش کرده بود و تو کشتی تفریحی براش تو دریا تولد گرفت و واقعا عــــــــــــــالی بود و قشنگ ساعت 2حرکت کردیم و تا ساعت 5 تو دریا بودیم و خوش گذروندیم فقط نیم ساعت آخر به شدت دریا زده شدم و سرگیجه ی بدی گرفتم ولی بازم عـــــــــالی بود و تو واقعا مبهوت محیط اطرافت بودی و برات خیلی جذاب بود   ...
22 مهر 1393

چال سیو(آب پری)

اینم یه پست جا مونده از اولین هفته مهر ماه که جمعه 4 مهر رفتیم آب پری روستای چال سیو ویلای (عمو محمود بابائی) که بسیار آب و هوای خوبی داشت و خیلی بهمون خوش گذشت.... یک شب هم مهمونای عزیزی داشتیم(دوستای مامانی) خاله مهسا و خاله زهرا با آقاشون که شام اومدن پیشمون و خیلی خوش گذشت... ...
16 مهر 1393

بوی ماه مهر...

    باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازیهای راه مدرسه بوی ماه مهر، ماه مهربان بوی خورشید پگاه مدرسه از میان کوچه ها ی خستگی می گریزم درپناه مدرسه باز می بینم زشوق بچه ها اشتیاقی درنگاه مدرسه زنگ تفریح و هیاهوی نشاط خنده های قاه قاه مدرسه باز بوی باغ را خواهم شنید از سرود صبح گاه مدرسه روز اول لاله ای خواهم کشید سرخ برتخته سیاه مدرسه سلام پسرخوشگل من 2 سال و 6 ماهگیت مبارک معذرت می خوام که چند وقته که دیر به دیر آپ می کنم آخه به دلایل خوب و بدی فرصت پیش نمیاد ودلم می خواد الان بیشتر در کنار تو و با تو وقت بگذرونم چون حس می کنم الان بیشتر به من احتیاج داری و این روزا خیلی بازیگوش شدی و همش دلت می خواد با هم ...
14 مهر 1393

سفرنامه تهران و کرج...

سلام به یکی یه دونه ی خودم که عزیـــــــــــــــــــــــز مامان و باباشه و با وجودش زندگی مامان و بابا رو شیرین و شیرین تر کرده... امسال با وجود کار بابائی تو اوائل تابستون نتونستیم مسافرت بریم و برای همین تعطیلات ما تازه شروع شد و اینجوری شد که در نبود بابائی رفتیم چند روزی تهران خونه خاله شیرین (خاله ی مامانی)و بعد 2روز رفتیم کرج جاده چالوس ویلای خاله مریم (خاله ی مامانی)که خیلی خیلی خوش گذشت و کلی با روژین و نیلوفر و محمد طاها بازی کردی و تمام روز رو یا توی باغ بودی یا استخر و بهتر از همه هوای سرد اونجا بود که واقعا لذت بخش بود و جای بابائی که زائر خونه ی خدا بود خیلی خالی بود و حسابی این روزا دلتنگشیم ...
5 مهر 1393
1